هنر انذار و منذر
«ان أنت الاّ نذير»(454) «انّما أنت نذير»(455)
با اين كه رسول اكرمصلى الله عليه وآله هم بشير است و هم نذير، اما خداى سبحان هيچ گاه به او نفرمود: تو منحصراً مبشّر هستى، ولى مسئلهى انذار را به صورت حصر ياد كرد و در اوايل بعثت هم به حضرت دستور داد: برخيز و مردم را بترسان؛ «قم فأنذر».(456)
«انذار»كار همگان نيست. هر كسى نمىتواند ديگران را از جهنّم بترساند. انسان مىتواند موعظه كند، سخنرانى كند، كتاب بنويسد و تدريس كند، اما چه بسا آن هنر را نداشته باشد كه ديگرى را بترساند. انسان تا خود نترسد و نشانههاى ترس در وجود او هويدا نباشد، حرفش براى ديگران رعب آور نيست.
اگر كسى از در وارد شود و به صورت عادى بگويد: در اينجا مار هست، يقيناً كسى نمىترسد، اما اگر كسى سراسيمه و وحشت زده وارد شود و همان سخن را بگويد، قطعاً حرفش در اهل مجلس اثر مىگذارد و همگان را به جنب و جوش مىاندازد.
شيخ مفيدقدس سره و ديگران نقل كردهاند كه رسول اللّهصلى الله عليه وآله وقتى از جهنّم سخن مىگفت، تمام صورت مباركش سرخ مىشد؛ پيداست كه او را آتش را مىديد، از اين رو حرفش در مردم اثر مىگذاشت. كارى هم كه به عهدهى علماست، همان ترساندن است. زيرا هدف از نَفْر و كوچ كردن و درس خواندن و فقيه شدن آن است كه مردم را انذار كنند، نه اين كه درس بخوانند تا بتوانند تدريس يا سخنرانى كنند، بلكه همهى اينها مقدمهى انذار مردم است؛ «فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقّهوا فى الدّين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم».(457)
- فضيلت پيامبر اكرم بر ساير پيامبران
«تلك الرّسل فضّلنا بعضهم على بعض»(458)
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمودند: خداوند انسانى را برتر از من نيافريده است. أمير المؤمنين سؤال كرد: آيا شما فضيلت بر جبرئيل داريد يا جبرئيل بر شما؟ پيامبر فرمودند: خداوند تمام انبياى مرسل خود را بر فرشتگان مقرب برترى بخشيده و مرا بر تمام انبيا و مرسلين فضيلت داده است و فضيلت بعد از من براى تو و امامان بعد از توست و فرشتگان خادمان ما و خادمان علاقمندان به ما هستند.
قال رسول اللّهصلى الله عليه وآله: «ما خلق اللّه خلقاً أفضل منّى و لا أكرم عليه منّى». قال علىعليه السلام: «فقلت: يا رسول اللّه! أفأنت أفضل أم جبرئيل؟ فقال: يا على! إنّ اللّه فضّل أنبيائه المرسلين على ملائكته المقرّبين و فضّلنى على جميع النّبيين و المرسلين و الفضل بعدى لك يا على و للأئمة من بعدك و إنّ الملئكة لَخدّامنا و خدّام محبّينا».(459)
- بهانههاى مخالفان پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله
در قرآن كريم آيات زيادى در بارهى بهانههاى مخالفان پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف - غير از اين قرآنِ موجود، قرآن ديگرى بياور؛ «ائت بقرءان غير هذا أو بدّله».(460)
ب - چرا قرآن يكجا فرود نيامده و تدريجاً نازل مىشود؛ «لولا نزّل عليه القرءان جملة واحدة».(461)
ج - چرا پيامبر باغ و گنج و ثروت ندارد؛ «أو يلقى اليه كنز أو تكون له جنة».(462)
د - گروهى از يهود و نصارى تقاضا مىكردند كه بر خود آنها كتاب نازل شود؛ «يسئلك أهل الكتاب أن تنزّل عليهم كتاباً من السّماء».(463)
ه - پدران و اجداد مردهى ما را بايد زنده كنى؛ «قالوا ائتوا بابائنا ان كنتم صادقين».(464)
و - چرا پيامبر غذا مىخورد يا در بازار راه مىرود؛ «قالوا مالهذا الرّسول يأكل الطّعام و يمشى فى الأسواق».(465)
ز - چرا فرشتگان بر ما نازل نمىشود يا اين كه ما خدا را ببينيم؛ «و قال الّذين لا يرجون لقائنا لولا أنزل علينا الملئكة أو نرى ربّنا».(466)
ح - ما هرگز به تو ايمان نمىآوريم تا اين كه چشمهى جوشانى از اين سرزمين (خشك و سوزان) براى ما خارج سازى؛ «و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعاً».
ط - يا باغى از انگور از آن تو باشد و نهرهايى در لابهلاى آن جارى كنى؛ «أو تكون لك جنّة من نخيل و عنب فتفجّر الأنهار خلالها تفجيراً».
ى - يا قطعات (سنگهاى) آسمان را آن چنان كه مىپندارى، بر سر ما فرود آرى يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى؛ «أو تسقط السّماء كما زعمت علينا كسفاً أو تأتى باللّه و الملئكة قبيلاً».
ك - يا براى خانهاى پر از نقش و نگار از طلا باشد، يا به آسمان بالا روى، حتى اگر به آسمان بالا روى ايمان نمىآوريم، مگر آن كه نامهاى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم؛ «أو يكون لك بيت من زخرف أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقيك حتى تنزّل علينا كتاباً نقرؤه»
420) يوسف / 100 ؛ كشف الاسرار / ج 5 / ص 142.
421) صف / 6.
422) تفسير موضوعى / ج 9 / ص 21.
423) بقره / 256.
424) ابراهيم / 1.
425) قصص / 56.
426) شورى / 52.
427) الميزان / ج 12 / ص 7.
428) بقره / 253.
429) قلم / 4.
430) انبياء / 107.
431) زمر / 23.
432) آل عمران / 110 ؛ المنار / ج 3 / ص 5.
433) عبس / 1 - 3.
434) حجر / 88.
435) حجر / 94.
436) الميزان / ج 20 / ص 203.
437) تفسير كبير / ج 30 / ص 80 ؛ جامع الاحكام القرآن / ج 18 / ص 227.
438) احزاب / 40.
439) بقره / 7.
440) نمونه / ج 17 / ص 338.
441) يس / 1 - 3.
442) نور الثقلين / ج 4 / ص 375.
443) نساء / 65.
444) نمونه / ج 3 / ص 455.
445) نمل / 6.
446) اعلى / 6.
447) نجم / 3 - 4 ؛ تفسير موضوعى / ج 9 / ص 36.
448) احزاب / 56.
449) نساء / 65.
450) مجمع البيان / ج 4 / ص 369 ؛ نمونه / ج 17 / ص 417.
451) فتح / 2.
452) يوسف / 82.
453) تبيان / ج 9 / ص 312.
454) فاطر / 23.
455) هود / 12.
456) مدثر / 2.
457) توبه / 122 ؛ محاضرات.
458) بقره / 253.
459) نور الثقلين / ج 1 / ص 254.
460) يونس / 14.
461) فرقان / 31.
462) فرقان / 8.
463) نساء / 152.
464) جاثيه / 35.
465) فرقان / 7.
466) فرقان / 21.
نظرات شما عزیزان: